بنیاد و پیدایش خط محقق و ریحان
در ابتدا دولت عبّاسی بازار خطّ‌نویسی رونق گرفت اقلام بسیاری در خط پیدا شد و این گونه دگرگونی بزرگی در این عصر صورت گرفت اگرچه ابتدای پیدایش خط محقّق دقیق روشن نیست اما ظهور و شهرت آن در آغاز دولت عبّاسی بوده و نام آن در اوائل آن دولت به میان آمده است.

ابن‌ندیم در کتاب الفهرست صفحه
۱۴ می‌گوید تا آغاز دولت عبّاسی مردم به همان شیوه قدیم(یعنی کوفی و قلم جلیل و شاخه های آن که خطوط موزون می‌گفتند) می‌نوشتند همزمان با ظهور خاندان هاشمی نوشتن قرآن به آن خطوط اختصاص یافت و خطی پیدا شد که به آن عراقی می‌گفتند و این خط محقق بود که به آن وراقی نیز گفته می‌شد این خط پیوسته  گسترش یافت و زیباتر شد تا به زمان مأمون رسید و یاران و نویسندگان او به تحسین این خط پرداختند و بر سر این کار به هم فخر می‌فروختند تا وقتی که مردی به نام(احول مُحرّر) پیدا شد که پرورش یافته برمکیان بود و به معانی خط و اشکال آن مهارت بالایی داشت او قواعد و قوانین خط را مشخص و آن را درجه‌بندی نمود.

اهمیت قلم محقّق در این است که از سمت دانشمندان و هنرمندانی به نام ورقان ظاهر شد و واضح است که پیدایش این خط تاثیر بسزایی در اصلاح و پیدایش خطوط دیگر داشت.

خطّ محقّق از دست خطوط موزون(یعنی
۲۴ قلمی که از قلم جلیل گرفته شده) به شمار نمی‌آید و خود قلمی مستقل و جداگانه است.

به گواهی تاریخ در عهد تمدن اسلامی در بغداد و سایر کشورها افرادی بودند که آنان را«وراق _ وراقان» می‌گفتند(ورّاقان خطاطانی بودند که جزو فضلا و علمای عصر محسوب می شدند و کارشان استنساخ و تصحیح کتب علمی و ادبی بود که پس از نوشتن و تصحیح آن را زینت داده و جلد کرده به فروش می رساندند. اینان قرآن را به خط محقق می نوشتند.)

و این‌ افراد خطّاطانی بودند که خود از علما و دانشمندان عصر محسوب می‌شدند و کارشان نسخه‌نویسی و تصحیح کتاب‌های علمی و ادبی بود که پس از نوشتن و تصحیح آن را می‌آراستند و جلد می‌کردند و به معرض فروش می‌گذاشتند ابوحیان توحیدی و اسحاق و ابن ندیم مؤلف الفهرست و دیگر و وراقان از ادیبان و مؤلفان نامی به شمار می‌روند(منظور از تقویر استداره و دور یا حرکت دورانی، و مراد از بسط و یا حرکات راست و مستقیم است) و صاحب الفهرست در صفحه ۱۲
آورده است وراقانی که قرآن را به خط محقّق و مشق و امثال آن می‌نوشتند عبارتند از ابن ابوحسان و.‌‌‌. و‌ ابومحمد اصفهانی و ابوبکر احمد بن نصر و پسرش‌ مؤلف راحه الصُّدور(سال ۵۹۹هجری) در ضمن قواعد خط که به نظم و نثر گفته از قواعد خط محقّق نیز سخن به میان آورده است و مولف نفایس الفنون(بین۷۰۳_۷۱۶هجری) خط محقّق را در رأس خطوط دانسته آنجا که می‌گوید خط را به محقّق و ثلث و نسخ و رقاع و عهود و توقیع و... متنوع کنید و همچنان در ضمن قواعد خط به قواعد محقق هم اشاره کرده است.

و صاحب کتاب صبح الاعشی(مدون ۷۹۱ هجری قمری) جز سوم صفحه ۱۵ آورده است:
 انّ الخطَّ الکوفی فی عدّة اقلام مَرجعُها الاَصلَین وَ هُما التّقویر و البسیط فالُمقوّر هُوَ المُعَبّرُ عنه الان
باللّیّن: وَ هُوَ الّذی تکوُنُ عراقاته وَ ما فی معنا مُنخسفة منحطة الی الاسفل کالثُلثُ و الرِّقاع وَ نحو هما.
و المَبسُوط: هو المُعَبَّرُ عنه الان بالیابس وَ هُوَ مالا انخساف وانحطاط فیه کالمحقَّق و علی  ترتیب هذین الاصلین الاقلام الموجود الانَ.

یعنی در خط کوفی قلم‌هایی به وجود آمده که همه آنها به دو اصل مُدوّر و مبسوط برمی‌گردد و خطوط دسته اول که امروز به خط نرم تعبیر می‌شوند نهایی هستند که دایره‌ها و دنباله‌های حروف فرو رفته و سرازیر و متمایل به پایین نوشته می‌شوند مانند ثلث و رقاع و مانند این دو و خطوط دسته دوم مبسوط که امروزه آنها را به خشک تعبیر می‌کنند آنهایی که فرورفتگی و گودی و تمایل به پایین در آنها دیده نمی‌شود مانند محقّق و اقلام موجود همه بر محور این و اصل دور می‌زنند.

صاحب صبح الاعشی خط محقق را در ردیف قلم‌های مورد استفاده آن زمان نام برده و می‌گوید:
و المحقَّق استُحد ثَت کتابته فی طغراوات کُتُب القانات
و هذه صور حروف العقلام السبعة التی تستعمل فی دیوان الانشاء و لوازمه و هی الطومار و مختصره ، و الثلث ، وَ خفیف الثلث  و الرّقاع ، و المُحقَّق و الغبار فی حالتی الافراد و التّرکیب.

صبح الاعشی در جای دیگر از توقیع یاد کرده ولی نامی از نسخ نبرده است شاید این خط را پیچیده در محقّق دانسته باشد.

قلقشندی جداگانه خط محقّق را شرح نداده است ولی در ضمن خط طومار و مختصر طومار به آن اشاره کرده که هر یک از این دو خط را به دو روش روش ثلث و روش محقق می‌توان نوشت و با آوردن نمونه‌هایی از حروف ثلث نیز شکل‌هایی را برای توصیف محقّق معرفی کرده است.

در صفحه
۲۶ صبح الاعشی می‌گوید: اهل هنر، خط را به دو نوع تقسیم کرده‌اند که رعایت آن بر خوشنویسان لازم است محقّق و مطلق محقّق آن است که شکل‌ها و حروف آن به اعتبار مفرد صحیح باشد و نقص و ناتمامی در آن دیده نشود این نوع خط در کارهای بزرگ و مهم مانند پیمان‌ها و اسناد معتبر  فراهم کردن برای نسل بعد و نامه‌های بین پادشاهان بر حسب شخصیت اشخاص به کار می‌رود.

اما زمانی کامل است که حروف آن داخل هم و در هم شده باشد و قسمتی از آن به قسمت دیگر متصل شود این خط از محقّق متولّد شده و در نامه نگاری‌های فوری و مهم عمومی استفاده می‌شود و واجب است که خطاط همیشه رعایت کند که هر یک از این دو نوع خط به شیوه و روش خود نوشته شده و با دیگری مخلوط نشود.

مشخص است که مولف صبح الاعشی خط محقّق را تعمیم داده و آن را شامل چند قلم از نوع خود قرار داده و منشاء ظهور سایر قلم‌ها و خطوطی غیر از خود یعنی دسته مطلق به شمار آورده است.

در رساله خط عبدالله صیرفی اوایل قرن هشتم معاصر الجایتو خدابنده که در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است درباره خط محقق نوشته است که پس اصول آن است که ابن‌مقله وضع کرده است و دایره و نقطه به شش نوع نسبت داده می‌شود لفظاً و معنی و اصل خط از نقطه گرفته‌ شده اما انواع خط اول را محقّق نام گذاری کردند به این جهت که در این خط یک چهارم دور است و باقی سطح پس شباهت آن با خط کوفی و معقلی از جهت سطح بیشتر است پس این نوع را مقدم داشته و ریحان تابع محقق است به این دلیل که اصول محقق و ریحان یکی است.

صاحب کتاب جامع محاسن الکتاب(مدون ۹۸ هجری) خط جلیل محقق را از جمله قلم‌های ثبت شده خود آورده و ۶ صفحه از کتاب خود را برای نمونه خط جلیل محقق اختصاص داده که ابتدای آن چنین شروع می‌شود: قلم جلیل المحقّق طریقته(ابن بواب) رحمهُ الله تعالی، بسم الله الرحمن الرحیم سبحان الله و الآصال... و آخر صفحه ششم به کلمه و صلی الله علی محمد و آله و سلم ختم گردیده است.

در مداد الخطوط میرعلی هروی(متوفی ۹۵۱) آمده که ابن مقله پنج قلم دیگر استخراج کرد و به این روش که یک نقطه بر اصول زیاد کرد و سطح آن را بیشتر کرد و نام آن را محقق گذاشت زیرا که خواناتر است و خطی که یک دانگ و نیم او دوره است و چهاردانگ و نیم سطح و شباهت آن با خط کوفی و معقلی  بخاطر سطح آن بیشتر می‌شود و این خط را که از باریک محقّق بود و رنگ و بوی محقّق داشت را ریحان نامید. اصول محقق و ریحان هر دو یکی است.

در کتاب فواید الخطوط خطی نوشته(۹۹ هجری) تألیف درویش محمد بن دوست محمد بخاری که قواعد و رسم الخط محقق به نظم و نثر نوشته شده آمده است که اما اصول خط آن است که ابن مقله وضع کرده است خط را بر دایره و نقطه کرده و به شش نوع نسبت نموده و به گفته‌ای به هفت نوع و هر نوعی را اسمی نهاده مناسب لفظ و نقطه و اصل خط را از نقطه گرفته‌اند پس نوع اول را محقّق نامیدند و از این خط دانگ و نیم دور است و چهار دانگ و نیم سطح و بعضی بر این باورند که دو دانگ دور است و چهار دانگ سطح پس بیشتر در آن سطح است و از این جهت شباهت به معقلی دارد و کوفی که حقیقی است بیشتر دارد و از خطوط دیگر از آن ممر را محقّق نامید و بر انواع دیگر مقدم داشت و در شعری گفته شده است طومار و محقق و رقاع و ریحان نسخی است که ثلث او به توقیع نوشت و ریحان تابع محقّق است در اصول(دراینجا لازم است بین خط محقّق و کوفی که گفته‌اند نموداری از پیر آموز است و آن را شیوه کوفی ایرانی می‌دانیم شباهتی وجود دارد اگر ثابت شود که این نوع کوفی پیش از محقّق وجود داشته احتمال می‌رود که از آن گرفته شده باشد).

در بسیاری از تذکره‌های مربوط به خط و خطاطان و در مرقعات(به مجموعه‌ای متصل به هم از قطعات مختلف هنری)و مقالات مربوط به این موضوع و شرح احوال خوشنویسان نام این قلم به چشم می‌خورد و همه آن را یکی از اقلام ششگانه منتخب یاقوت  شمرده اند از جمله آنها کتاب خط و خطاطان(مدون سال ۱۳۰۵ هجری) در زمان سلطان عبدالحمید عثمانی است که چند جا از این خط نام برده شده و در صفحه ۲۱ می‌گوید:
محقّق اولین قلم است که یک بخش آن دور و بقیه سطح است و ریحانی از آن استخراج شده است مؤلف این کتاب واضع این دو قلم را ابن بواب می‌داند و این سخن قابل قبول نیست زیرا قلم محقق قبل از ابن‌مقله و ابن‌بّواب وجود داشته و ابن مقله آن را طلاکاری کرده است اما ریحانی را بعضی از محققان به ابن بواب نسبت داده‌اند را می‌توان قبول کرد که از این نوع، خط ظریف‌تری به نام ریحان بیرون آورده و رواج یافته باشد.

در صفحه
۲۵ همان کتاب است امام سیوطی(عبدالرحمان جلال الدین ابن امام کمال الدین خُضیری سیوطی متوفی ۹۱۱هجری در قاهره) در رساله رشف الزلال قطعه‌ای دارد که نام تمام قلم‌های متعارف آن زمان در آن آمده است:
تعلیق رد فلک بالخصر الخفیف لـــه
ثلث الجمــــــال وقدوفته اجفــان


خد علیه ریاض الحسن قد طلعـــت
و فی حواشــــیه للصّدغین ریحــان


محقق نسخ صبری عن هـــواه و من
توقیـــــع دمعی بالمنثــور برهــان


یا حسن ما قلم الاشعـــار خط عــلی
ذلک الجبــــین فلا یسـلوه انســـان


اقسمت بالمصحف الشامی و مصحفه
ما مر بالبـــال یومــــا عنک ســلوان


و لاغبـــار علی حبــــی فعنـــدک لی
حساب شـــوق له فی القـلب دیـــوان

 
و دیگر تذکره خوشنویسان هفت قلمی هلوی متوفی حدود سال ۱۲۳۹ هجری و تصحیح محمد هدایت حسین اقلام ستّه را در بیتی آورده است و می‌گوید:
ثلث و توقیع و هم محـــقّق‌دان
نسخ و ریحان و هم رقاع بخوان


و نیز بیان کرده است که نوع اول را محقّق نامیده‌اند به این جهت که در این خط دانگی و نیم دور است و چهار دانگ و نیم سطح است پس شباهت به خط عبری و کوفی و معقلی از جهت سطح آن بیشتر است و این نوع را مقدم داشتند و ریحان تابع محقّق است.

میرزای سنگلاخ(متوفی۱۲۹۴هجری قمری) در جلد دوم تذکره الخطّاطین سروده است:
از حسرت یاقوت روانبخش نگار
گردیده عیان به دیده‌ام خطّ غبار


تعلیق محال است که ثلث خط یار
آید ز هزار خط ریحان بشمــــــار


شد نسخ اگر شکــسته‌ای نامه‌نگار
بر من ز رقاع‌زین سپــس رُقعه‌نگار


نتیجه گیری
از این نوشته‌ها متوجه می‌شویم که:
۱. خط محقق نزدیک‌ترین خطوط به عقلی و کوفی است و اولین قلم ها است که از کوفی استخراج شده است

۲. از دست اقلام موزون نیست و مستقل از سمت نسخه نویسان عراقی که احتمال دخالت ذوق ایرانی دارد به وجود آمده است

۳. در ابتدای دولت عبّاسیان و زمان مامون این خط خود را نشان داده و ظهور یافته است.

۴. اولین خطی است که مورد طلاکاری و هندسه کردن ابن مقله قرار گرفته است یرا از دو نظر اولین قلم محسوب می‌شود یکی از نظر آغاز پیدایش که همزمان یا مقدم بر خطوط موزون بوده و دیگری از لحاظ طلاکاری و اصلاح ابن مقله

۵. یکی از قلم‌های منتخب یاقوت مستعصمی این خط بوده و بعد از او استادان در این خط مهارت و تادی نشان داده و قرآن‌ها و کتاب‌های نفیسی به این خط نوشته‌اند.

از استادان برجسته این خط ابن‌بّواب در نیمه قرن چهارم ۴۱۳ هجری،یاقوت مستعسمی در نیمه قرن هفتم متوفی ۶۹۸ هجری،احمد بن سهروردی قرن هفتم و هشتم متوفی حدود ۷۲۰ هجری و عبدالله صیرفی تا ۷۴۷ هجری می‌زیسته و از پیروان یاقوت بوده‌اند.
 
دگرگونی خط محقق و ریحان
ریشه خطّ محقّق به کوفی می‌رسد و از دوران ابتدائی خود به دست خطاطان قدیم چون قطبه و خالد و ضحّاک و اسحاق و ابراهیم و یوسف شجری و نسخه‌نویسان عراقی پرورش‌یافته قدم در راه زیبایی گذاشت و از آن شاخه‌های دیگری منشعب ساخته‌اند تا به زمان احول محرر رسید احول که پرورش یافته بزرگان ایرانی یعنی برمکیان بود به گفته ابن ندیم در معانی خط و شکل‌های آن دانش بسزایی داشت قواعد و قوانین خط را مشخص و آن را درجه‌بندی کرد.

زمانی که ذوالرّیاستین فضل بن سهل روی کار آمد قلمی اختراع کرد که بهتر از بقیه قلم‌ها بود و به ریاسی معروف شد و شاخه‌هایی پیدا نمود که از آن جمله: خط ریاسی کبیر ، نصف ریاسی، صغیر نصف، خفیف ثلث و خط محقق و...بود(الفهرست ابن ندیم).

 این دسته قلم‌ها را می‌توانیم دسته ریاسی بنامیم و دوباره نام محقّق برده شده است و گویا ذوالرّیاستین و یاران او دوباره در اصلاح و طلاکاری محقّق اقدام کرده و آن را در دسته ریاسی آورده‌اند الفهرست ابن ندیم آمده بنا به گفته ابن‌مقله در اصناف الکتاب ذکرشده که ریاسی شاخه‌های آن را ذوالرّیاستین ترتیب داده ولی مولف صبح الاعشی یوسف شجری را  مخترع قلم ریاسی می‌داند با اینکه دو نفر قوی‌تر است که خط ریاسی و شاخه‌های آن و خط محقّق زیر نظر ذوالرّیاستین و احول محرّر و یوسف شجری ظاهر جدید پیدا کرده باشد.

از متون الفهرست و صبح الاحشی برمی‌آید که زمان مأمون عبّاسی روزگار درخشان خطّاطی بوده که رنگ و آبی به خود گرفته و خطّاطان ما هر بسیار پیدا شده‌اند و اصطلاحات بزرگی در خطوط مختلف به ظهور و پیوست اما کیفیت تغییرات تحولات آنطور که باید واضح نیست و صورت قلم‌های زیادی که در این عصر با توجه به متن الفهرست و صبح الاعشی و دیگر منابع به وجود آمده در دست نیست و قلم‌های این عصر در دگرگون‌ها به دست نویسندگان دادان بزرگ مانند ابن‌مقله و ابن‌بّواب و یاقوت و پیروانشان اصلاحات مدافع دیده تا به صورت امروزی آمده است خطّ محقّق از آن جمله خطّوطی است که به همان نام قدیم و به صورت تازه و جدید خوب در میان خطوط اسلامی جلوه‌گر شده است.

خطّ ریحان که در سال‌های بعد از محقّق پیدا شده شاخه‌هایی از محقق است که هر دو محقّق و ریحان از زمان ابن‌بّواب رواج بیشتری کرده و رو به تکامل بود تا به زمان یاقوت و شاگردان او رسید که در این زمان نهایت رایج شد تا قرن دهم و یازدهم محقّق و ریحان در کشورهای اسلامی در نوشتن مصاحف و گاهی دیوان‌ها بکار می‌رفت از آن به بعد به تدریج از رواج آن کم شد تا امروز که نویسنده آن کمیاب و طالبانش نایاب شدند شاید دلیل بود به خاطر کُندنویسی به خصوص در نوع محقّق و صرف وقت زیاد و کار و هزینه بیشتر آن بوده باشد و الا این دو خط از کمال وضوح و زیبایی بهره‌مند بوده نوع ریحانی آن بسیاری از خطوط برتری دارد.

نظر محمود یازر یکی از خط ماهرترکیه(۱۳۷۲ _ ۱۳۱۱ هجری) و مولف کتاب فتاح الکتابات القدیمه این است که به مناسبت شباهت بعضی حروف محقق به ثلث کم کم محقق از رواج افتاد و جای خود را به ثلث و ریحانی داد اگرچه ریحان عمرش از محقق بیشتر شد اما به اندازه ثلث دوام نداشت در گذشته قرآن های برای خوانا بودن با محقق و ریحانی نوشته شدند بعدها ریحانی هم منحصر به نوشتن مطالب کوتاه و نوشته‌های تجملی شد.

مؤلف جامع محاسن نمونه خطی به نام قلم‌المصاحف آورده که صورت آن ریزتر از جلیل محقق و منظم و مضبوط و درشت‌تر از ریحان است و فرق دیگری ندارد. نمونه خط ریاسی را میبینیم که مخلوطی از نسخ و ریحان است و نسخ آن بر ریحان غلبه دارد.

جامع محاسن از قلم دیگری به نام قلم الاشعار یا مؤنق(به معنی نیکو و شگفت) نمونه‌ای است که تقریباً با قلم جلیل محقّق تفاوتی ندارد و فقط چند شکل از قلم ثلث در آن وارد شده که در جلیل محقق دیده نمی‌شود مانند و ، ن ، مر ، ر ، ی ، نو   و خود مؤلف در مورد تفاوت جلیل محقّق و قلم اشعار گفته است که واو و نون و را و یا در حال افراد هنگامی که در خط مونق یعنی خط اشعار باشد بدون کوتاهی و گودی نیست ولی در محقّق برعکس آن است و در این چهار حرف هم کوتاهی و گودی دیده نمی‌شود و در خط ثلث گودتر و کوتاه‌تر نوشته می‌شود.

این سه قلم خط به نام مصاحف و مؤنق(یا اشعار) و ریاسی که در جامع محاسن آمده و از شاخه‌های محقّق و ریحان است که امروز رواج خود را از دست داده و غیرمعمول است زیرا درشتی و ریزی قلم و جزئی تفاوت قابل اعتنا نمی‌باشد قلم مصاحف و اشعار در تذکره‌های دیگر حتی در شعر مانند اشعار سیوطی آمده است و خطوطی از استادان پیشین دیده می‌شود که تلفیقی از محقّق و ثلث است به قلم اشعار را مشخص می‌کند اما امروزه وجهی برای این نامگذاری در میان نیست و همان تلفیق محقق و ثلث درست‌تر است.
 
استادان خط محقق و ریحان
به گفته ابن ندیم اوّلین گروه ترویج دهندگان این خطّ(محقّق) وراقان عراقی(ورّاقان خطاطانی بودند که جزو فضلا و علمای عصر محسوب می شدند و کارشان استنساخ و تصحیح کتب علمی و ادبی بود که پس از نوشتن و تصحیح آن را زینت داده و جلد کرده به فروش می رساندند. اینان قرآن را به خط محقق می نوشتند.) بوده‌اند و از آن پس ابو حسان و ابن حضرمی و ابن زید و فیریابی و ابن ابی فاطمه و ابن مجاهد، شر اسیومصری، ابن سیر ابن حسن ملیح، حسن بن تعالی، ابن حدیده، ابوعقیل، ابو محمد اصفهانی و ابوبکر احمد بن نصر و پسر او  که از خطاطان محقق بوده اند و ابن ندیم می‌گوید این افراد نسخه نویسانی‌اند که قرآن را به خط محقّق و مشق و امثال آن ها می‌نوشتند و ابن ندیم می‌گوید بعضی از آنها را مانند احمد بن نصر و پسرش را دیده است دیگر استادان مشهور زمان مامون یوسف و ابراهیم شجری یا سجزی و احمد بن ابی خالد کاتب مامون و احول محرر رئیس دارالانشا مامون و یکی از استادان برجسته در خط بوده است و ذوالرّیاستین که همه در سایر قلم‌ها و خطّ محقّق دست داشته‌اند سپس ابن معدان و شاگرد او اسحاق بن ابراهیم احول معلم مقتدر و فرزندان او و فرزندان وجه النعجه.

دیگر استادان این خط عبارتند از: احمد زاقف در زمان معتصم و طبطب محرر ودر مصر و ابوعلی محمد بن مقله وزیر و برادر او که حتی بعضی نسبت وضع خط حقق را به او داده‌اند و شاید به این خاطر است که ابن مقله در آن اصطلاحات اساسی کرده است و گرنه ابن مقله واضع محقق نبوده است.

علی ایّ حال از این استادان که نامشان در الفهرست و صبح الاعشی آمده نمونه خطی در دست نیست و از نظر امکانات و بعد زمان هم احتمال ندارد به دست آید تا مایع و پایه خط آنها معلوم و با خط امروز سنجیده شود و چیزی که بدیهی و مسلم است اینکه دوره خط در آن زمان دوره صباوت داشته و خطوط آنان به حد کمال و به مرتبه دوران بد نبوده است ولی این نکته را نباید نادیده انگاشت که آنان واسطه رسانیدن این هنر به آیندگان بوده و سبب شده‌اند که خطوط اسلامی متداول به صورت حاضر به دست ما برسد رحم الله معشر الماضین.

اما خوشنویسانی که نمونه خط محقق و ریحان از آنها به جای مانده و بعضی از آن نمونه‌ها در این جا آورده شده بدین قرارند:
ابن وهاب علی بن هلال(۴۱۳ هجری) یاقوت مستعصمی(۶۹۸هجری) شاگردان یاقوت که یکی از آنان نصرالله طبیب (حدود ۷۴۰ هجری)است
و لقب صدر عراقی به وی داده‌اند و می‌گویند او خط محقق را سر و صورت خوبی داده است احمد بن سهروردی حدود ۷۲۰ هجری و علی بن محمد حسینی علوی تا ۱۴ هجری می‌زیسته و پیر یحیی جمالی صوفی ۶۵ می‌زیسته عبدالله صیرفی تا ۷۴۷ حیات داشته عمر اقطع متوفی ۸۰۷ و شمس الدین قطابی مشرقی قرن نهم بایسنغر بن شاهرخ بن تیمور ۸۳۷ سلطان ابراهیم بن شاهرخ ۲۹ می‌زیسته محمود ملقب به قطب الدین مغیثی سلطانی ۸۴۶ می‌زیسته علاءالدین محمد تبریزی(عُلابیک) که از آثار تاریخ‌دار او بین ۹۶۳ و ۱۰۰۱ دیده شده است نصیر منشی ۹۶۲ میر عبدالقادر حسینی شیرازی و غیره.

اما از ممالک دیگر اسلامی خوشنویسان محقق و ریحان مشاهیر آنان عبارتند از: عبدالرحمان بن صیانع(۸۴۵ )، محمد بن حسن طیبی شافعی صاحب جامع محاسن(قرن دهم)، شیخ حمدالله بخارایی(۹۲۶ وفات)، مصطفی دده ولد شیخ عبدالله(متوفی )،۹۴۶ استاد عبدالله اماسی قره حصاری ۹۶۳ حافظ عثمان ۱۱۱۰ و غیره.
اکثر این استادان در خطوط ششگانه مهارت داشته همه را به مرتبه عالی یا ممتاز می‌نوشتند در اینجا به ذکر نام آنها اکتفا شد شرح حال هر یک بعداً خواهد آمد.

علت نام گذاری خط محقق
کلمه مُحقّق اسم مفعول از باب حقّق یُحقّق تحقیق است.
(حقّقه ای اَکَّدَه ـ اوجبه کلامٌ مُحقَّقٌ ای مُحکَمٌ و مُنَظّمٌ ثَوبٌ مُحَقَّقٌ ای محکَمُ النَّسیج. المنجد)
مُحقَّق سخن استوار و جامه محکم بافت و نام خطی از شش خط که ابن مقله وضع کرده بود(فرهنگ نفیسی).

می‌نگریم که معانی محکم و استوار و منظم بر این خط صادق است و چنان‌که گذشت صبح الاعشی محقق را چنین تعریف کرد که شکل‌ها و حروف آن به اعتبار مفرد در حال ترکیب و افراد صحیح و کامل و واضح به چشم بخورد و حروف و کلمات آن همچون خطوط مطلق متداخل و تو در تو نشود از پیوستگی‌ها و پیچیدگی‌ها به هم خالی باشد و نیز از تعریف و توصیف سایر نوشته‌ها و کتب و دقت در نمونه‌های محقّق و ریحان مخصوصاً نمونه‌های جامع محاسن که مبلّغ طریقه ابن بواب است و به صراحت مانند شیخ حمدالله آماسی نوع محقّق و ریحان را تعیین کرده به خوبی معلوم می‌گردد که این اسم و معنی بر آن کاملاً منطبق است درباره ریحان چنین گفته‌اند ریحان شاهسپرم و نازبو و هر گیاه خوشبوی و اطراف و شاخ گیاه خوشبوی و برگ آن و یکی از خطوط ششگانه ابن مغله و فرزند و رزق و رحمت و راحت(فرهنگ نفیسی).

علت نام گذاری خط ریحان
و گفته‌اند قلم ریحان را از آن جهت ریحان می‌گویند که رنگ و بوی ریحان دارد و به حقیقت اسمی با مسمی است زیرا که این خط در ظرافت و لطافت و در بساطت به مثابه گل و برگ زیبا و خوشبوی است که بیننده را شاد و منبسط می‌دارد.

حافظ غزل سرای شیراز می‌گوید:
همیشه تا بهاران هوا بصفحه باغ
هزاران نقش نگار از ز خط ریحانی


به باغ ملک ز شاخ امل  بعمر دراز
شکفته باد گل دولتت  بآســـانی


خط ریحان که لطیفه و ظریفه‌ای از محقّق است بدون یا نسبت یا با یا نسبت نامیده شده و ریحان یا ریحانی می‌گویند.

بسیاری از نویسندگان متأخر اعم از خطاط و منشی مقالات و تذکره‌ها خط محقّق و ریحان را به علت شباهتی که در میان است نام ثلث نهاده و ثلث معرفی کرده‌اند از جمله صاحب کتاب پیدایش خط و خطاطان خط محقق را ثلث قدیم خوانده است نویسندگان تحقیقات برالخطاط « البغدادی » و مؤلف تاریخ الخط و آدابه صفحه ۱۲۱ نیز در این مورد دچار اشتباه شده و خط دیوانی را خط ریحانی پنداشته‌اند(در اینجا مقصودشان دیوانی خفی است و مؤلف تاریخ الخط العربی و آدابه به خط رقعه را دیوانی نوع اول و دیوانی جلی را نوع دوم حساب کرده و دیوانی خفی را ریحانی خوانده است که این تقسیم و نامگذاری هیچ یک صحیح نیست) آن جا گفته‌اند:
و هو الخط الدیوانی نفسه... فان تداخلها بعضها فی بعض یشبه اعواد الریحان و لذاک سمی هذا الخط قدیما به ریحانی الح.

و حال آنکه خط ریحان تابع و مستخرج از محقّق است و این تعریف با تعریفی که در صبح الاعشی و سایر مدارک شده مخالف است و نمونه‌هایی که در دست داریم این نظر را به کلی رد می‌کند.

کتاب المنجد چاپ قدیم و جدیدش خط ریحانی را بر خلاف این موازین محکم و ثابت به خطی دیگر مخلوط نسخ و اجازه منطبق ساخته و نمونه داده است و دیده شده که بعضی بین خط محقّق و ریحان تفاوتی ننهاده یک خط شمرده‌اند مانند دو نمونه از محقق و ریحان از(کلید نگارش) در مجله هنر و مردم شماره ۲۱ که خطاط آن هیچ گونه تمیزی بین دو خط قائل نشده است مولفان الوسیط قلم ریحانی را ثلث مبسوط گفته‌اند:
(و منه الثلث المبسوط الحروف المسمی الان بالریحانی کما هو فی هذا الشکل) آنگاه نمونه از خط محقق داده‌اند صفحه
۲۹۲ گرچه محقّق و ریحان را به ثلث مبسوط هم می‌توان وصف کرد لکن چون اصولاً و انتساباً محقق بر ثلث تقدم داشته یا بر فرض تردید در تقدم و نوع خط هم عرض بوده‌اند شایسته نیست که آن را یا زاییده از آن را با وجود نام دیگر بدهیم و ثلث مبسوط یا چیز دیگر بنامیم زیرا محقق و ریحان فی نفسه خط مستقلی می‌باشد به علاوه آن‌چه از کلمه محقّق برمی‌آید آن است که از نظر نوشتن نقصانی ندارد و حق حروف چنانکه باید ادا می‌گردد ابهام و اشتباه در آن راه نمی‌یابد و از لحاظ قرائت و خواندن هم جایی برای اشکال و تردید باقی نیست آقای عزیزالدین وکیلی افغانی در کتاب خود نوعی خط تفننی را نام ریحان داده که وجه مشابهتی با سوابق ریحانی ندارد ما این نوع تفننی را در خاتمه متعرض شده‌ایم.

درجه و مرتبه خط محقق و ریحان
 خط محقّق از نظر شروع خطوط عربی به استناد مطالب پیش گفته در مرتبه اوّل و از نظر سابقه و پیدایش در مرتبه دوم خط کوفی است چه اینکه بگوییم مستقیماً از کوفی کوفی شیوه ایرانی گرفته شده و چه ابن مقله ابتدا به تهذیب و هندسی کردن این خط کرده و سایر خطوط را بر پایه و اساس آن قرار داده باشد بنا(بر قول اکثر و اقوی) در هر صورت پس از کوفی در مرتبه اول قرار دارد اما درجات آن بدین قرار است از نظر سهولت خواندن به درجه و نیم تا دو درجه از نسخ، در صحن نویسی در درجه هفتم از شکسته و رقعه و از لحاظ زیبایی منظر سوم و چهارم از نستعلیق است و به روی هم که بسنجیم خط رجه سوم و چهارم می‌باشد خط‌ّریحانی که تابع و مقتبس از محقّق از آغازش دقیقاً روشن نیست که به دست ابن مقله بوده یا ابن بواب یا غیر این دو ولی مشهورتر منسوب به ابن‌بّواب می‌باشد(در تعلیقات و تحقیقات مدون ۱۳۷۷ هجری بغداد آمده است که در دایره المعارف الاسلامیه مندرج است ابن بواب ۶۰ و ۴ قرآن نوشته و یکی از آنها به خط ریحانی بوده و الخط الریحانی الذی کتب به ابن البواب هذا المصحف هو مبتدعه یعنی خط ریحانی که ابن بواب این قرآن را بدان نوشته از مبدعات و مخترععات خود او است اقوال دیگر نیز این قول را تایید می‌کند) آسان خوانی آن اندکی فروتر از نسخ و سرعت نوشتن آن در درجه سوم و چهارم از شکسته و رقعه و از جهت زیبایی در درجه سوم از نستعلیق است.

توصیف این خطوط
محقّق احسن خطوط و مشکل‌تر و سخت‌ترین آنها است برای نویسنده و کمتر کسی است که بر نوشتن آن توانا باشد به طوری که چیزی از آن به حروف اشعار ممزوج نگردد(جامع محاسن)

نسبت ریحان به محقق همچون نسبت قلم حواشی به نسخ است و وضع حروف ریحان درست بر مثال محقق است جز اینکه در ریحان نازکی و ظرافت ملازم گشته است و به تمام عرض قلم نگاشته می‌گردد(جامع محاسن)

محقق و ریحان به بادی امر به ثلث شباهت دارد اما دقت فرق آنها را آشکار می‌سازد در این خط کاسه‌ها مرتّب‌تر و گشادتر قوس‌ها از ثلث تر و چشم‌ها بازتر است الف در محقق راست و کلفت و در ریحانی راست و باریک دیده می‌شود از کتاب محمود یازیر.

محقق خطی شکوهمند ورزین و درشت اندام با فواصل منظم و بدون تداخل و تو در تو یک دست و خالص و یکنواخت با کمال وضو و روشنی از خطوط اصلی و اصیل اسلامی می‌باشد که در قدیم مقیاس برای دیگر خطوط و منشا پیدایش اقلام دیگری بوده است خطی است در نهایت سادگی و بساطت که یک ۱٫۲ آن دور و چهار ۱٫۲ آن سطح است یا به نسبت ۲ و ۴ و از این رو شبیه‌تر و نزدیک‌ترین خط به کوفی ساده است.

در این خط هیچ حرفی به حرف دیگر اشتباه نمی‌شود چه هر حرف و شکلی به صورت ثابت و معین خود است به جز ک و ل که نزدیک به هم نوشته می‌شوند و آن هم با علامت ممیزه کاف غیر تبیین می‌گردد روشنی از خواص ممتازه آن است که بسیاری از خطوط از آن بی‌بهره‌اند خط‌های عمودی چون الف و کاف و لام و دسته طاء نسبت به سایر خطوط بلندتر دیده می‌شود و سنگینی کلمات بیشتر در یک سطر به مرکز ثقل قرار گرفته بدون تقدم و تاخیر در حلقه‌ها و چشمه‌های عین وسط و آخر، و فا و قاف و واو و میم و لام الف،در همه حالات افراد و ترکیب باز و گشاده است و گرفتگی و به هم آمدن آنها در این خط جایز نیست و همچنین از هـ ، ـهـ ، ه ، ـه و حلقه‌های صاد و طاء و نظائرشان در چهار حالت( مفرد و اول و وسط و آخر) و دایره‌های این خط در اقل عمق فراخ‌تر دیده می‌شود.

الف مفرد و لام مفرد و الف و کاف مفرد و این اشکال ط ـس، ـو ، ـعـ ، ح ، حـ ،  د  با ترویس نوشته می‌شود یعنی بر ابتدای سر آنها به اندازه نقطه‌ای سرک گذاشته می‌شود در این خط حرکات قلم به چربی و نرمی نیست و اکثر احساس خشکی می‌شود و از این رو آن را به یابس تعبیر کرده‌اند قلم در آن به کندی حرکت می‌کند و قط قلم در محقّق و ریحان بایستی کاملاً محرف بوده باشد.


خط محقّق و زمان عباسیان در نوشتن قرآن به کار می‌رفته لکن شیوع و رواج آن از دوره خطاطی ابن بواب بوده است که بیشتر مصائب و قطعات برجسته اشعار را به آن می‌نوشته‌اند و این سنت تا قرن یازدهم رواج داشت از آن پس استعمال محقق در ایران کم و امروز کمتر گردیده به طوری که جز از باب تفنن و تنوع نگاشته نمی‌شود و در ترکیه و مصر بسیار شیوع داشته که تا قرن دوازدهم نمونه‌هایی فراوان مشاهده می‌گردد در خط محقق و ریحان حرکات و ضوابط به طرزی ظریف‌تر از ثلث گذاشته می‌شود و علائم تزیینی آن اده‌تر و کمتر از ثلث است خط ریحان تمام مزایای محقق و خصوصیات آن را دارا است با این مزیت که حروف و اشکال ریحانی را رقیق‌تر و دقیق‌تر بنا نهاده‌اند خطوط عمودی آن کوتاه‌تر گشته است.

خلاصه سرگذشت خط محقق:
«خط محقَّق» از گونه های مهم خوشنویسی اسلامی و از جمله خطوط ششگانه است که ابداع یا سامان دادن آن را به ابن مقله (م، ۳۲۸ ق) نسبت داده‌اند و نخستین خطی است که مورد تهذیب و هندسی کردن ابن مقله قرار گرفته است. برخی از خطاطان، خط محقق را پدر خطوط (عربی) گفته‌اند.

این خط از خطوط اصیل اسلامی می‌باشد و خط ریحانی از این خط استخراج شده است.

محقَّق به معنی محکم، منظم و استوار است که این معانی بر این خط صادق است. زیرا شکل ها و حروف صحیح، کامل و واضح است و متداخل و تو در تو نیست و پیوستگی و پیچیدگی در آن دیده نمی شود.

خط محقق نزدیکترین خط به خط کوفی ساده‌ است. تأثیر ذوق ایرانى در این خط کاملاً بارز است.

درآغاز دولت عباسی بازار خط نویسی رونق گرفته و اقلام بسیاری در خط پیدا شد، از این رو پیشرفت بزرگی در این عصر صورت گرفت.

گر چه پیدایش خط محقق دقیقاً روشن نیست، لکن ظهور و شهرت خط محقق در آغاز دولت عباسی بوده و نام آن در اوایل آن دولت به میان آمده است.

خط محقق از دسته خطوط موزون (یعنی ۲۴ قلمی که از قلم جلیل منشعب شده است) نمی باشد و خود قلمی مستقل و جداگانه بوده است که به آن خط ورّاقی نیز گفته می شد.

این خط توسط دانشمندان و هنرمندانی به نام «ورّاق» به منصّه ظهور رسید و این امر به خوبی روشن می سازد که پیدایش این خط تأثیر شایانی در تذهیب و پیدایش خطوط دیگر داشته است.

در خط کوفی تعدادی اقلام به وجودآمد که پایه ی همه ی آنها بر دو اصل «مدوّر» و «مبسوط» قرار دارد و خطوط مدوّر امروزه به خطوط نرم (یا منحنی) تعبیر می شوند و آنهایی هستند که دایره ها و دنباله های حروف فرورفته، و سرازیر و متمایل به پایین نوشته می شوند مانند: خط ثلث و رقاع.

خطوط دسته ی دوم (مبسوط) که امروز آن ها را به خط خشک تعبیر می کنند، آنهایی هستند که فرورفتگی و گودی و تمایل به پایین در آنها دیده نمی شود، مانند: «خط محقق».

محقق خطی شکوهمند و درشت اندام با فواصل منظم و بدون تداخل حروف و یکدست و یکنواخت با کمال روشنی و وضوح، که در قدیم مقیاس برای دیگر خطوط و منشأ پیدایش اقلام دیگری بوده است. خطی است در نهایت سادگی و روان که آن دور آن سطح است (یا نسبت ۲ و ۴) از این رو شبیه ترین و نزدیکترین خط به کوفی و معقلی است.

در محقق حرکات و ضوابط ظریفتر از خط ثلث گذاشته می شود و علامت های تزیینی آن ساده‌تر و کمتر از ثلث است.

در این خط هیچ خطی با حرف دیگر اشتباه نمی شود چون هر حرف شکل ثابت و معین خود را دارد.

دسته‌ی الف‌ها از سایر خطوط بلند تر دیده می شود و با «ترویس» (طُرّه) نوشته می شود، یعنی بر ابتدای سر آنها به اندازه نقطه ای سرک گذاشته می شود، و سنگینی کلمات بیشتر در یک سطر بدون تقدیم و تأخیر در مرکز ثقل قرار می گیرد.

در خط محقق حرکات قلم به نرمی نیست و اکثر احساس خشکی در آن می شود از این رو آن را به «یابس» تعبیر کرده‌اند، قلم در آن به کندی حرکت می کند و قطّ قلم در محقق بایستی کاملاً محرّف باشد.

خط محقق در زمان عبّاسیان شهرت یافت و در نوشتن قرآن کریم به کار می رفت، لیکن شیوع و رواج آن از دوره ی خوشنویسی ابن بوّاب(۴۱۳ ق) بوده است، که بیشتر قرآن ها و قطعات اشعار را با آن می نوشته اند، و این سنت تا قرن یازدهم رواج داشت که در نوشتن قرآن‌ها و گاهی دیوان اشعار به کار می رفته است.

از آن پس به تدریج از رواج آن کاسته شد تا امروز که نویسنده و طالب آن کمیاب شده است، به طوری که فقط برای تفنن و تنوع نگاشته می شود.

علت کمیاب شدن خوشنویسان خط محقق، کندی در نوشتن این خط با شکوه است، چون این خط از نظر زیبایی و وضوح از بسیاری از خطوط دیگر بهتر است به خصوص خط ریحانی.

«محمود یارز»، مؤلف کتاب «مفتاح الکتابات القدیمه»، در این باره نظری دارد: "به مناسبت شباهت بعضی حروف محقق به ثلث، کم کم محقق از رواج افتاد و جای خود را به ثلث و ریحانی داد...

خلاصه سرگذشت خط ریحان:
«خط ریحان» مشتق از خط محقق و کاربردی شبیه خط محقق دارد.

خطی است ظریف و کوچک اندام و تمام ویژگیهای خط محقق را دارد ولی ظریف‌تر است و به همین جهت آن را به گل و برگ و ریحان تشبیه کرده‌اند.

این خط برای سهولت و روانی در نگارش ابداع شده‌است و خواسته‌اند سبک و روش محقق را در خلاصه‌نویسی و ریز نویسی بکار برده باشند. لذا خط ریحان تمام خصوصیات محقق را با اندام خردتر داراست.

الف‌ها و حرکات در ریحان کوتاه تر از محقق است.

برخی بر این عقیده هستند که، این خط از ابداعات على بن عبیدالله ریحانى است و به همین دلیل نام ریحانى گرفته است.

برخى نیز آن را به ابن‌ بوّاب نسبت مى‌دهند، زیرا براى این خط و زیباسازى آن تلاش‌هاى شایانى کرده است و این خط را کامل کرد.

هر دو خط محقق و ریحان از زمان ابن بواب رو به ترقی و رواج بیشتر گذاشت و پیوسته رو به تکامل بود تا به زمان یاقوت و شاگردان او رسیده که در این زمان به اوج خود رسیده بود.

تا قرن دهم و یازدهم خط محقق و ریحان در ممالک اسلامی در نوشتن مصاحف و گاهی دیوان‌ها به کار می رفته است و از آن پس به تدریج از رواج آن کاسته شد تا امروز که نویسندگان آن کمیاب شده اند.

شاید سرّ این رکود به کندی در نوشتن آن ها به ویژه در نوع محقق، و صرف وقت زیاد بوده است. چون این دو خط بسیار واضح و زیبا می باشد و خط ریحانی بر بسیاری از خطوط برتری دارد.

«محمود یارز»، مؤلف کتاب «مفتاح الکتابات القدیمه»، در این باره نظری دارد: «به مناسبت شباهت بعضی حروف محقق به خط ثلث کم کم محقق از رواج افتاد و جای خود را به ثلث و ریحانی داد. ریحانی گر چه عمرش از محقق درازتر شد امّا به اندازه ثلث دوام نیافت، پیشتر از این قرآن‌ها برای خوانا بودن با محقق و ریحانی نوشته شدند، بعدها ریحانی هم برای نوشتن مطالب کوتاه و نوشته های تجملی منحصر گشت.»

از نمونه های ممتاز کتابت خط ریحان می توان به نسخه‌ای از قرآن کریم به خط یاقوت مستعصمی که در موزه های قابل رویت هست، اشاره کرد.


© کلیه حقوق متعلق به صاحب اثر و پرتال فرهنگی راسخون است. استفاده از مطالب و آثار فقط با ذکر منبع بلامانع است.